سخنان دبیرکل مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) در جمع کارکنان مجمع تهران

اخبار مراسم و برنامه‌ها اخبار دبیرکل

الخميس, 01 شباط/فبراير 2018

همزمان با ایام فاطمیه اول و در آستانه دهه فجر انقلاب اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین «محمدحسن اختری» دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) ظهر دیروز چهارشنبه 11 بهمن 1396 در جمع کارکنان این مجمع در تهران به ایراد سخن پرداخت.

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ همزمان با ایام فاطمیه اول و در آستانه دهه فجر انقلاب اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین «محمدحسن اختری» دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) ظهر دیروز چهارشنبه 11 بهمن 1396 در جمع کارکنان این مجمع در تهران به ایراد سخن پرداخت.

آنچه در پی می آید نکات مهم سخنان ایشان است:

* اختلاف در تاریخ و روز شهادت حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها)

امروز دو مناسبت داریم که از تصادف ایام، در کنار هم قرار گرفته اند؛ یکی سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) بانوی باعظمت و بزرگ اسلام؛ و دیگری ایام دهه مبارک فجر.

ایام شهادت حضرت زهرا(س) را خدمتتان تسلیت عرض می کنیم. روایات مربوط به تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) به اختلاف در بین علمای ما نقل شده است. معروف بین علمای شیعه، بین 75 روز بعد از رحلت رسول گرامی(ص) یا 95 روز پس از آن معروف و مشهور است.

در شماره روزها هم دو جور در روایات نقل شده است: یکی "دو ماه و نیم" به عنوان ماه؛ و دیگری "75 روز و 95 روز" به عنوان روز. لذا بر مبنای دو ماه و نیم، در بین اینکه روز 13 جمادی الاولی یا روز 15 جمادی الولی روز شهادت می شود این هم بین علماء و بزرگان شیعه اختلاف نظر است و برخی روز 13 را حساب می کنند وبرخی روز 15 را.

به هر صورت، همه این ایام متعلق به حضرت زهراء(س) و روزهای مصیبت آن حضرت و اندوه خاندان عصمت و طهارت است؛ ایامی است که قطعاً امام عصر(عج) برای مظلومیت مادر بزرگوارشان و برای مظلومیت عصمت و طهارت و برای همه آن رنجها و مصیبتهایی که حضرت بعد از پدر بزرگوارشان تحمل کردند، غمگین و اندوهناک و مصیبت زده هستند.

لذا به آن حضرت تسلیت عرض می کنیم و در مصیبت خاندان عصمت و طهارت مصیبت زده و سوگوار هستیم.

* جایگاه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)

دو موضوع را نسبت به حضرت زهرا(س) خدمتتان عرض می کنم:

موضوع اول) مساله جایگاه آن حضرت است.

آیات و روایات زیادی در شأن و منزلت و مقام آن حضرت وارد شده است. یکی از ممیزات و امتیازات خاص خاندان عصمت و طهارت "عصمت" این بزگواران است.

بر حسب آیه شریفه تطهیر «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا » [احزاب/33] ، پیامبر اکرم و خاندانش، از رجس و پلیدی و هرگونه امور ناپسند و خصلت های زشت دور هستند. یعنی برای آنان، طهارت ظاهری و باطنی به امر خداوند متعال مقرر شده و خدا آنها را پاک و پاکیزه قرار داده است.

حتی برحسب برخی روایات (مثل زیارت حضرت زهرا(س) در روز یکشنبه) علاقمندان و پیروان و شیعیان آنها هم به طهارت آنها، پاک می شوند. "و قد طهرنا بولایتکم".

چون ولایت عصاره ایمان است؛ و ایمان عصاره اسلام است؛ و اسلام پاک کننده است.

پس، از جمله مقامات آن بزرگواران این است که هم پاک و طاهر هستند و هم پاک کننده هستند. کسی که به آنها نزدیک شود و کسی که در زمره و مجموعه آنها قرار بگیرد او هم به ولایت آنها پاک می شود.

در اینجا، برای بیان جایگاه و عظمت حضرت صدیقه طاهره(س) تنها همین مضمون را ذکر می‌کنم که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: "در میان تمام بندگانی که خدا خلق کرده است، چهار زن از همه بانوان برتر هستند؛ مریم بنت عمران مادر حضرت عیسی(ع)، آسیه دختر مزاحم زن فرعون، خدیجه کبری همسر رسول گرامی و فاطمه زهرا(س)".

شبیه این روایت هم، حدیثی است که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: "اشتاقت الجنة الی اربع من النساء: مریم بنت عمران، وآسیة بنت مزاحم زوجة فرعون، وخدیجة بنت خویلد، وفاطمة بنت محمد". یعنی: "بهشت مشتاق چهار زن است: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم و زن فرعون، خدیجه دختر خویلد و فاطمه علیها السلام دختر محمد".

در روایات دیگری هم می فرماید که در بین این چهار بانو، حضرت زهراء(س) برتر است و سیده نساء عالمین است.

* خطبه ماندگار حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)

موضوع دوم) درباره خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها است.

خطبه غرّای حضرت زهرا(س) در اختیار ما قرار دارد و بسیار به جا و شایسته است که آن را مطالعه کنیم و ترجمه اش را یاد بگیریم و به همه یاد دهیم؛ تا همگان با این سخنرانی حضرت زهرا(س) آشنا شوند.

آن حضرت چند سخنرانی دارند که این خطبه یکی از آنهاست که در مسجد بعد از رحلت پیامبر گرامی ایراد فرمودند

نقل است که وقتی می خواستند سخن را آغاز کنند، گریه مردم بلند شد و یک ضجّه و قیامتی در مسجد برپا گردید. حضرت دستور دادند که مردم سکوت کنند و این خطبه را خواندند.

مضمون خطبه در معرفی خداوند متعال؛ معرفی پیامبر اکرم؛ اینکه خداوند به وجود مقدس اسلام جهان را نورانی کرد و انسانها را نجات داد؛ اینکه خدا منت بر انسانها گذاشت با وجود مقدس پیامبر؛ و نیز خلاصه ای درباره فلسفه احکام است.

مثلاً درباره "ایمان" می فرماید که خداوند ایمان را واجب کرد برای پاک کردن ما از شرک به خداوند متعال.

درباره علت وجوب "نماز و" روزه" و "زکات" و... هم بیاناتی دارند که هر کدام بسیار صحبت دارد.

مثلاً درباره خمس و زکات و صدقات واجب و مستحب، برخی گمان می کنند که اگر اینها را پرداخت کنند اموالشان کم می شود! اما زکات مثل درختی است که شاخ و برگ زیادیش را می زنیم برای اینکه رشد پیدا کند و بهتر شود.

سپس به مسئله "امامت" پرداختند؛ که مشخص می کند دلیل ایراد خطبه، انحرافی بود که به وجود آوردند و خلافت را غصب کردند و علی بن ابیطالب علیه السلام را خانه نشین کردند. حضرت این خطبه را خواندند، شاید اینها به هوش بیایند و تأدیب شوند. اما مردم، یا از ترس، یا از ضعف ایمان و یا به دلیل بی بصیرتی به هوش نیامدند و از اهل‌بیت حمایت نکردند.

حضرت فرمودند: "وَ طاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّة، وَاِمامَتَنا اَماناً لِلْفُرْقَة". یعنی اطاعت از ما خاندان، باعث نظم پیدا کردن امت اسلام خواهد شد. مسلمانان یک مجموعه متفرقی هستند که در روایات مختلف تشبیه شده به دانه های تسبیح. این دانه ها عاملی می خواهد که آنها را در کنار هم قرار دهد و آن نخ تسبیح است. اطاعت از ائمه(ع) مانند آن نخ، شکل دهنده این نظم است.

مثلاً آن چیزی که ما را از خانواده، شهرها و نژادهای مختلف جمع کرده پیروی از اهل بیت(ع) است. یعنی آن رشته ای که همه ما به آن چنگ زدیم و پیوسته شدیم، ولایت خاندان عصمت و طهارت است.

امامت و ولایت با یکدیگر تفاوت دارد. ولایت، اختیار و ریاست و عنایتی است که خداوند متعال به اولیای خودش واگذار کرده است. خداوند بخشی از ولایت خود را در اختیار پیامبر قرار داد. پیامبر هم بخشی را برای وصی و جانشینان خودش قرار داد.

در زمان غیبت حضرت حجت(عج) بخشی از این ولایت، برای ولی فقیه قرار داده شده است.

ولایت ائمه جوری است که هیچکس نمی تواند آن را بگیرد. یعنی غصب خلافت، غصب ولایت نبود. لذا اصحاب کلامی و غیرکلامی اهل سنت می گویند که ما هم ولایت داریم، یعنی به اهل‌بیت پیامبر علاقه و محبت داریم.

اما ما ولایت را فقط در محبت خلاصه نمی کنیم؛ بلکه به اطاعت معنا می کنیم. این ولایت، تفویض اختیار خداوند متعال است؛ چه در تکوین، چه در تشریع.

اما امامت پیشوایی و رهبری است که آن را غصب کردند و خودشان را پیشوا قرار دادند. ابن ابی الحدید در کتابش می نویسد: "خدا را شکر می کنیم که آنی را که عقب افتاد را جلو آورد و آن را که جلو بود عقب قرار داد!". ما می گوییم عقلاً محال است خداوند کسی که افضل است را عقب بیاندازد. خود بندگان خدا این تخلف را کردند. خداوند متعال چنین کاری را هرگز نکرده است و خداوند متعال کار محال انجام نمی دهد.

لذا آمدند این را گرفتند و امامت اجرا نشد و ائمه نتوانستند در دوران ولایت خودشان، امامت و رهبری را اعمال کنند.

در همان سالهایی که امیرالمؤمنین خانه نشین بود یا حضرت موسی بن جعفر در زندان بود، ولایت داشتند اما جامعه از رهبری آنها محروم شد و امامت و رهبری اسلامی نتوانست نقش های زیادی را که دارد در امت اسلامی پیاده سازد.

اکنون در زمان غیبت هم که امام از نظر ظاهری حضور ندارد اما در همان حال برخی نقشهای ولایت را دارد که ایفا می کند.

بهترین کتاب برای شناخت این بحث، کتاب "انسان 250 ساله" مقام معظم رهبری است که نقش ائمه اطهار در اعصار مختلف را کاملاً بیان می کند. همه آنها یک نور بودند اما نقشهایشان تغییر پیدا می کرد.

* ولایت فقیه؛ استمرار ولایت ائمه اطهار (سلام الله علیهم)

نکته دیگری را می خواستم به مناسبت ایام مبارک فجر و بازگشت پیروزمندانه حضرت امام خمینی(ره) به کشور و مسأله ولایت مقام معظم رهبری دام ظله عرض کنم.

همانطور که گفتم، ولایت عامل جمع کردن جامعه و متفرق نشدن آن است.

هرکس به هر نحوی چه در ولایت حضرت امام(ره) و چه در ولایت مقام معظم رهبری، این ولایت را تضعیف کند، یا با آن زاویه پیدا کند، یا از آن منحرف شود و یا به هر عنوان و بهانه‌ای از ولایت خارج شود، از ولایت ائمه اطهار دور شده است؛ چون گفتیم که این ولایت، ولایتی است که از سوی امام عصر به مجتهد جامع الشرایط داده شده است.

اینکه کسی بگوید من مرجع نمی خواهم، به مجتهد کاری ندارم، ما خودمان با امام زمان ارتباط داریم و... اینها همه دکان است؛ بازی است؛ انحراف است.

این انحرافات در طول تاریخ 1200 سال بعد از غیبت حضرت امام عصر(عج) اتفاق افتاده و بوده است. هر چند وقت یکی پیدا شده و یک انحرافی را ایجاد کرده است؛ گاهی دنبال اینها را نگرفتند و اینها منقرض شدند و گاهی هم طرفدار پیدا کردند.

این افراد، گاهی اوقات با نماز و ذکر و ورد به سراغ جوانانی می آیند که گرفتاری دارند. به آنها می گویند که فلانی ایمان دارد، ذکر می گوید و... با این حرفها آنان را فریب می دهند.

حال آنکه خدا ما را رها نکرده است. یک چوپان گوسفندان خود را رها نمی کند؛ حال چطور پیغمبر اکرم(ص) یک امتی را بعد از خودش بدون سرپرست قرار دهد؟ یا امام زمان(عج) ما را رها کند؟

امام زمان در زمان غیبت صغری نماینده خاص قرار می داد. در زمان غیبت کبری فرمودند که نماینده خاص قرار نمی دهند و هرکس ادعای نیابت خاص کرد تکذیبش کنید حتی اگر ظاهرا خوب باشد و عبادت کند و نماز بخواند و در حوزه درس خوانده باشد و... اگر ادعا کرد که ارتباط با امام زمان دارد دروغ می گوید.

لذا علمای بزرگ ما آنهایی که موفق می شدند به نحوی خدمت امام زمان می رسیدند معروف هم می شدند خودشان می گفتند هرکس ادعا کرد بگویید دروغ می گوید. اینکه کسی بگوید خواب دیدم همه دروغ است و خواب شیطانی است یا دروغ محض است یا بافته های نفسانی خود انسان است.

اینکه مقام معظم رهبری بر بصیرت و آگاهی تاکید می کنند به این دلیل است که آدم هرچه را می خواهد یاد بگیرد دقیق یاد بگیرد.

در مباحث "امام شناسی" هم باید دقت داشت؟ اینکه امام چه کارهایی را انجام می دهد؟ و چه چیز را انجام نمی دهد؟ تا بتواند دروغ را از غیر آن تشحیص دهد.

بعضی خودشان دکان درست کردند؛ برخی را هم برایشان دکان درست کردند؛ مثل بهائیت که انگلیسی آن را حمایت کردند و یک گروه سیاسی است؛ یا وهابیت که نه دین است، نه مذهب است، نه اسلام است؛ و هیچکدام از اهل سنت هم اینها را قبول ندارند.

امروز هم اگر به هر نحوی کسی می گوید ما به مرجعیت کاری نداریم یا ولایت را قبول نداریم، همان انحرافات است. باید از آن کسی پیروی کرد که خداوند برای او حقی قرار داده است؛ آن کسی که امام عصر(عج) در زمان غیبت خود گفته از اینها بپرسید. یعنی از مراجع بزرگی که سالیان سال زحمت کشیدند و هوای نفس ندارند و دنبال دستگاه و ... نیستند.

خودتان و خانواده تان هر جلسه ای که می روید ببینید گوینده کیست. امروز شیادها زیادند و دروغ گوها زیادند. باید تشخیص داد. الان افرادی هستند یک سال دو سال مسجد می گیرند و حرف می زنند و یک چیز عوضی می گوید نشان می دهد تمام کارهایش برای گفتن آن بوده است و منحرف است.

برای عدم انحراف، باید همه مطیع ولی فقیه باشیم. خداوند متعال نعمت این رهبر بزرگ، خردمند، آگاه و هوشیار را به ما داده است. هر که منطبق با ولی فقیه نباشد باطل و خلاف حق است.

* رهبری و جمهوری اسلامی، حرم اهل بیت(ع) را حفظ کرد

مشکلات و خلاف هایی وجود دارد. این خلافها را هر که کرده گناه کرده و حرام انجام داده است. باید بروند پول بیت المال را از او پس بگیرند؛ اما اصل نظام، الهی است و در رأس آن ولی فقیه قرار دارد.

ایشان در سخنرانی اخیرشان چقدر قرص و محکم گفتند: من مطمئنم که اسلام درحال پیشروی است و این نظام باقی است. این کلام یک انسان عادی نیست؛ کلام شخصیتی است که 30 سال است با رهبری و با سخنرانی های خودش تمام توطئه های آمریکای غدار جنایتکار و اسرائیل را از هم پاشانده است. این رهبر بزرگ توانسته است تمام این توطئه ها را با آگاهی و بیداری خودش خنثی کند و کشور را حفظ نماید. ایشان نه تنها ایران را حفظ کرده، بلکه اماکن متبرکه اهل بیت(ع) را نیز از شرّ داعش حفظ کرد. دنیای اسلام را از شر آمریکا و شرّ آل سعود حفظ کرد. ببییند الآن چطور آل سعود و آل نهیان و اسرائیل به جان هم افتاده اند و دنیای اسلام دارد اینها را می شناسد. این همه بخاطر این شخصیتی است که در این حسینیه این سخنرانی ها را می کند و ملهم از سوی خداوند تبارک و تعالی است و پشتیبانش حضرت بقیة الله الاعظم(عج) است.

البته کمبودها همیشه وجود داشته؛ سختی ها وجود داشته. باید تلاش کرد؛ باید همه مسئولان زحمت بکشند. شخص آقای رییس جمهور و همه اعضای دولت وظیفه دارند که کار کنند؛ باید کار کنند و زحمت بکشند و مشکلات را کم کم برطرف کنند. اما نظام، نظامی مقدس و الهی است که خداوند متعال در رأس آن ولی امر مسلمین را قرار داده است.

ان شاء الله خداوند به ما توفیق دهد و از این ایام بتوانیم استفاده کنیم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

 

التسميات

• تهران
• حجت الاسلام والمسلمین محمدحسن اختری
• مجمع جهانی اهل بیت (ع)